News And Events

news photo

تقصیر را گردن مردم نیندازیم

اما مشکل در جای دیگری است. وقتی سرفصل عوض می‌شود، نیروی کار مناسب هم باید برای آن وجود داشته باشد. در اوایل تغییرات سرفصل‌ها، استاد مناسب وجود نداشت. چون این استاد باید از قبل پرورش داده می‌شد، چرا که این سرفصل‌ها از قبل نبودند و جدید اضافه شدند. باید به‌دنبال استادان سرفصل‌های جدید آموزشی می‌گشتیم که توانایی و مهارت لازم را داشته باشند. البته این اتفاق افتاد و همه بستگی به توانایی مدیرگروه دارد. ما در بحث آموزش فضای مجازی از کسانی استفاده کردیم که فوق لیسانس و لیسانسشان را از همین دانشگاه گرفته‌اند. ممکن است از بین 15 دانشجو یک نفر کار پژوهشی به‌صورت کامل انجام دهد. سال‌ها پیش طراحی وب و آموزش آن باب نبود. یکی از دانشجویان خودش سررشته این درس را به دست گرفت و ادامه داد یا برای طراحی «یو آی» و... بنابر این طراحی‌های مرتبط با اپلیکیشن‌ها آماده شده است و ما این تدریس را اکنون هم داریم. اما اشکال اساسی در مقطع فوق لیسانس است.
در رشته عکاسی هم همین‌طور است ممکن است وسعت فکر افزایش یابد اما در کار عملی توانمندتر نیستند. این یکی از موانعی است که در مقطع فوق لیسانس خود را نشان می‌دهد. چون نیرویی که از مقطع دکترا می‌آورند نمی‌تواند طراحی وب درس دهد اما حتی یک لیسانس که کارش این بوده می‌تواند. در صنایع دستی که کار به‌صورت استاد کاری است، به ندرت افرادی را داریم که مهارت زیادی داشته باشند حتی در دکترا هم خیلی کمند. کسی که مهارت زیادی دارد یعنی حداقل باید 40 سال داشته باشد. دانشجو تازه در 30 سالگی فوق لیسانس می‌گیرد تا چند سال هم نیاز دارد که کسب تجربه کند که می‌شود همان 40 سال. اما مشکل اساسی این است که در قوانین استخدامی موانع سنی وجود دارد. یعنی تا 36 سال می‌توانند استخدام شوند. بنابراین باید در مورد رشته‌های هنر که توانایی کار عملی مطرح است تا تئوریک، موانع سنی برداشته شود. مخصوصاً در مقطع لیسانس و فوق لیسانس. استاد این رشته‌ها نباید لزوماً مدرک دکترا داشته باشد بلکه باید به‌صورت عملی سال‌ها تجربه کار داشته باشد. این اشکال در حوزه آموزش ما وجود دارد. متأسفانه در حوزه آموزش این مانع استخدامی باعث می‌شود در جذب افرادی که به مهارت‌های روز دنیا دست یافته‌اند، مخصوصاً مهارت‌های دنیای رسانه یا ابزارهای جدیدی که در طراحی صنعتی و کارگاه‌ها می‌توان استفاده کرد، مشکل داشته باشیم. در نتیجه تدریس آن دروس آن طور که باید خوب نباشد. اما با همه اینها باز هم به مدیریت برمی‌گردد.  مدیریتی که آنقدر دلسوز باشد و بداند که لازمه آموزش دانشجویانش چیست؟ وگرنه تاحدودی در سر فصل‌ها تلاش شده است. بنابر این در نهایت اگر هم موانع استخدامی برطرف شود و حتی استادان ماهر برای تدریس وارد دانشگاه شوند، باز هم بازار هنری بسیار به‌ وضع اقتصادی مردم مربوط است. دنیا هم توانایی هنری داشته باشیم، ملتی که رفاه اولیه‌اش مشکل داشته باشد، نیازی ندارد که تابلو بخرد. حتی نیازی ندارد که مجله یا روزنامه بخرد یا برای آموزش هنر کلاس برود. تا جای ممکن اگر وضع اقتصادی مردم بهتر شود می‌توان امیدوار بود که بازار هنر هم در ایران شکوفاتر شود. سال‌های قبل دانشجویان ما از ترم‌های 5 و 6 دوره لیسانس کار می‌کردند اما الان تعدادشان کم‌ شده است.  یکی ازدلایلش وضع اقتصادی موجود است. برخی از شرکت‌های کوچک با تعداد محدود افراد به سختی امور خود را می‌گذرانند و ازطرفی به‌وجود آمدن شرکت‌های بزرگ در کنار این‌ها فرصت کار کردن را از دیگران گرفته است. دراین دوران برای گرفتن سفارش روابط هم مؤثراست. این را گاه شرکت‌های بزرگ با روابط خاص می‌توانند داشته باشند واین کار را از دست هنرمند می‌گیرند و به‌ دست افرادی که بیزینس و مدیریت بازرگانی می‌داند می‌دهند. طبیعتاً اگر همه چیز هم مهیا باشد این شرایط اقتصادی است که فقط اوضاع سفارش کار زیاد را برای دانشجویان به‌خوبی مهیا می‌کند.

Publish date: Sunday، 08 December 2019
برچسب: